-
پنجشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۱۱ ب.ظ
-
۱۱۱۶
همه ما میدانیم که طنز خوب است، اما چه طنزی؟ کیومرث صابری فومنی که بیشتر به نام «گل آقا»، او و مجلهاش را میشناختند،
همه ما میدانیم که طنز خوب است، اما چه طنزی؟ کیومرث صابری فومنی که بیشتر به نام «گل آقا»، او و مجلهاش را میشناختند، به همراه رفقای طنزنویسش، در طول انتشار این هفتهنامه بارها نشان دادند که طنز خوب چیست و مردم نیز به خوبی آن را میشناسند. این مجله طنز، دهه شصتی بود و اولین هفتهنامه طنز پس از انقلاب به شمار میآمد. هفتهنامه «گل آقا» کار خود را تا اوایل دهه 80 ادامه داد و بعد از تعطیلی، هر کدام از نویسندگان طنز این هفتهنامه به سمتوسویی رفتند. عمران صلاحی یکی از نویسندگان کاربلد همین مجله بود که سالروز تولدش بهانهای شد تا به سراغ ادبیات طنز و طنازهای شاخص کشورمان که در سالهای گذشته آنها را از دست دادهایم و به دلایل مختلفی مانند محافظهکاری، سیاستگذاریهای اشتباه و شاید نبود توجه کافی به استعدادهای طنز و تلاش برای آموزش و پرورش اصول طنزنویسی به صورت فراگیر در کشور، هنوز جای خالی کسی شبیه آنها در عرصه طنزنویسی کشور احساس میشود، برویم.
کیومرث صابری فومنی؛ آدم حسابیِ طنزنویسها
در صومعهسرا و در سال 1320 به دنیا آمد. پدرش کارمند وزارت دارایی بود اما او طنزنویس شد. در دانشگاه، ادبیات تطبیقی خواند و در دبیرستانهای تهران زبان و ادبیات فارسی تدریس میکرد. چند سالی بود که یادداشتهایی با عنوان «دو کلمه حرف حساب» منتشر میکرد و سال 69 با تلاش او، هفتهنامه «گل آقا» با شعار «خندهرو هرکه نیست از ما نیست / اخم در چنته گل آقا نیست»» به دنیا آمد و در اولین نوبت چاپ، نایاب شد. این مجله در حد یک هفتهنامه باقی نماند و کمکم ماهنامه، سالنامه، ویژه نامه بچهها و ... گل آقا به آن اضافه شد، تا سرانجام این جریان طنز و کاریکاتور به شکل گرفتن خانه طنز ایران انجامید و استعدادهای طنز ایران زیر این سقف به سروسامان رسیدند.
با اجازه حمید مصدق
تو به من غریدی/ کوپن گوشت به دستم دادی/ و به من فرمودی/ بچهها طعم نشاطآور گوشت/ رفته از خاطرشان/ برو هر طور شده/ از سر قله قاف/ یا که هر جای دگر گوشت بیار...
عمران صلاحی، ابو قراضهنویس خان
در تهران متولد شد، اما فرزند پدری اردبیلی و مادری بود که از باکو به سمنان مهاجرت کرد. او در طول 60 سال زندگی خود با افرادی آشنا شد که یا مسیر شعر و ادبیات را تغییر دادند یا خود مبتکر شاخه جدیدی در ادبیات بودند. نمونهاش هم، آشنایی با پرویز شاپور، همسر اول فروغ فرخزاد و کاریکلماتورنویس معروف بود. او اهل سرودن شعر جدی هم بود و اولین شعر نیمایی خود را در مجله «خوشه» به سردبیری احمد شاملو به چاپ رساند. صلاحی با نامهای مستعار مختلفی مانند «ابوقراضه، بلاتکلیف، کمال تعجب و بچه جوادیه» در گلآقا مینوشت. او صرفا به دنبال طنزنویسی نبود و بعد از پژوهشهای بسیار، در سال 49 کتابی را با عنوان «طنزآوران امروز ایران» منتشر کرد که شامل مجموعهای از طنزهای معاصر بود.
کارتونیست
کارتونیستها دو دستهاند: یک دسته هنرمندانی هستند که برای مطبوعات کارتون میکشند و در نمایشگاه دو سالانه شرکت میکنند. یک دسته هم بیخانمانهایی هستند که شبها، کنار پیادهروها روی مقوا و کارتن میخوابند.
ابوالفضل زرویی، ملانصرالدین، ننه قمر و دیگران
یک سال و چند ماه بیشتر از درگذشت ابوالفضل زرویی نصرآباد نمیگذرد. شاعری که گلآقا او را چشم امید طنز خوانده و گفته بود طنز دارد جان میگیرد و زرویی شهر را با طنز چراغانی خواهد کرد. پیشبینی که کاملا درست از آب درآمد و آثار و فعالیتهای زرویی به طور کامل آن را تایید میکند. یکی از شاگردانش میگفت زرویی حروفچین نبود و چارچوبهای طنزنویسی را به خوبی میشناخت. شاید همین شناخت باعث شده است که کارنامه او پر از فعالیتهایی باشد که برای اولین بار چراغ آنها را روشن کرده است؛ بنیانگذار «در حلقه رندان» اولین شب شعر طنز در ایران، اولین جشنواره طنز دانشجویان سراسر کشور، اولین شب نثر طنز ایران به نام «شب خلوت»، اولین جشنواره بینالمللی طنز ایران و اولینهای بسیار دیگری.
بخشی از یک شعر
آی جماعت، چطوره احوالتون؟/ چی مونده از صفای پارسالتون؟/ نگین فلانی از لطیفه خسته است/ برای تکتک شما میمیرم/ حتی اگه فقیر و بیپول باشید/ دلم میخواد که شاد و شنگول باشید